کیانوش جهانپور در یادداشت اختصاصی برای ایران پزشک:
نویسنده:
کیانوش جهانپور، کارشناس سلامت و رسانه
کیانوش جهانپور، کارشناس سلامت و رسانه در یادداشت اختصاصی برای
ایران پزشک نوشت: ارتقای سلامت شامل فرآیندهایی است که افراد را تشویق میکند تا انتخابهای سالمتری داشته باشند و بر اساس تئوریهای مربوط به رفتار انسانی، آنها را برای سازگاری با نیات خود برانگیزد.
ارتقای سلامت عموماً از طریق راهبردهایی مانند آموزش و مشاوره و پویشهای عمومی اجرا میشود. در زمینه مراقبتهای بهداشتی، متولیان سلامت میتوانند این رویکردها را بسته به مواردی که مدنظر دارند، اجرا کنند.
ارتباطات موثر به مردم کمک میکند اقدامات محافظتی در مقابل بیماریها را بیاموزند، افسانهها و باورهای غلط را از بین میبرد. در این راستا کمپینهای ارتباطی سلامت به دنبال تأثیرگذاری بر ماهیت و کیفیت اطلاعات در یک شبکه از طریق رهبران افکار عمومی یا سایر افراد با نفوذ و تاثیرگذار هستند.
ارتقای سواد سلامت، آموزش بهداشت، بازاریابی اجتماعی، ارتباطات ریسک، ارتباطات بحران و جلب حمایت از سلامت از مسیرهای زیر به دست میآید:
- کمپین یا پویشهای ارتقای سلامت
- آموزش افراد در مورد شیوههای سالم
- تغییر رفتار سازمان یا مؤسسه
- تغییر محیط اجتماعی یا محیط فیزیکی
پویشهای سلامت برای افزایش آگاهی در مورد مسائل مهم بهداشتی و تحریک گروهها یا افراد به جستوجوی اطلاعات و خدمات استفاده میشود. از طریق افزایش دانش افراد میتوانند در طول زمان نگرش را تغییر دهند و در درازمدت، به ویژه زمانی که از برنامههای مداخلهای دیگر استفاده میشود، رفتار خود را تغییر دهند.
ایجاد یک کمپین سلامت راهی موثر برای جلوگیری از گسترش بیماریهایی است که جامعه را تحت تاثیر قرار میدهد.
متخصصان مراقبتهای بهداشتی و ارتباطات سلامت، ممکن است یکی از پنج مدل ارتقای سلامت زیر را در نظر بگیرند و فعالیتهای معمول برای ارتقای سلامت عموما با این 5 رویکرد یا مدل ارتقای سلامت شناخته میشوند:
- مدل ارتقای سلامت (HPM) یا مدل ارتقای سلامت پندر، بر این ایده استوار است که تجربیات افراد بر نتایج سلامت آنها تأثیر میگذارد. به عبارتی مدلهای ارتقای سلامت بر بررسی نگرش افراد در مورد سلامت و تجربیات فردی مرتبط با آن متمرکز هستند.
- مدل باور بهداشتی (HBM) بر آن است که باور فرد به یک بیماری تشخیص داده شده همراه با دیدگاه آنها در مورد اثربخشی درمان، احتمال پذیرش تغییر را پیشبینی میکند.
- مدل فرانظری (TTM)، گاهی اوقات یک متخصص مراقبتهای بهداشتی بیمار را در مورد یک وضعیت پزشکی بالقوه آگاه میکند و او را در مورد اقدامات پیشگیرانه آموزش میدهد، ممکن است فرد آنها را باور کند، اما از اقدام فوری اجتناب کند.
- تئوری عمل منطقی (TRA)، اگرچه این یک مدل نیست، اما به شدت تحت HBM اعتبار دارد و جداگانه در نظر گرفته میشود. این نظریه فرض میکند که یک فرد بسته به تمایل خود به دلیل هنجارهای ذهنی به روش خاصی در مورد یک موضوع بهداشتی عمل میکند.
- تئوری انتشار نوآوری (DOI) هم نظریه دیگری است که ذیل مدلهای مشارکت اجتماعی و سازمان قرار میگیرد. این نظریه چگونگی انتشار یک ایده یا رفتار بهداشتی جدید در یک ساختار اجتماعی یا جامعه را بررسی و مشخص میکند که چه چیزی بر سرعت پذیرش ایده یا رفتار تأثیر میگذارد.
طبعا هرکدام از مدلها یا روشهای فوق ممکن است همه شاخصهای بهداشتی را بهبود نبخشند، یا لزوما برای ارتقای همه بخشهای سلامت به کار نیایند، بنابراین برای هر معضل یا برای ارتقای هر بخش از خدمات یا شاخص سلامت باید مدل مناسب انتخاب شود، ایضا کاربردهای آنها هر بار که اعمال میشوند باید به دقت پایش و ارزیابی شود. متولیان و برنامه ریزان مراقبتهای بهداشتی و استراتژیستهای ارتباطات سلامت باید مناسبترین مدل و استفاده صحیح از مدلها را انتخاب و مستمرا ارزیابی کنند.
در جهان ارتباطات و محیط رقابتی و پیچیده امروز، تولیت سلامت، باید علم و هنر ارتباطات موثر را به عنوان بخشی جدایی ناپذیر از فعالیتهای خود قرار دهد.
هر اقدام موثر در راستای بهبود سلامت از مسیر ارتباطات سلامت میگذرد، ارتباطات سلامت، افزایش آگاهی در مورد رفتارهای سالم برای عموم مردم است. استراتژیهای ارتباطی شامل استفاده از ابزارهای اطلاع رسانی و تولید محتوای رسانهای و چندرسانهای، نمایشگاههای سلامت، کمپینهای رسانههای گروهی و... است.
کمپینها یا پویشهای سلامت شامل انتشار راهبردی اطلاعات و اطلاع رسانی به مردم به منظور بهبود مستمر سلامت یا کمک به گروههایی از مردم برای ارتقای مقاومت در برابر تهدیدات بهداشتی قریب الوقوع و اتخاذ رفتارهایی است که باعث ارتقای سلامتی آنها میشود.
متخصصان ارتباطات سلامت که این پویشها را راهبری میکنند، نقش قدرتمندی در مهار رفتارهای آسیب رسان و ترویج رفتارهای سالم در میان جوامع و افراد در معرض خطر دارند. با این حال، ایجاد یک کمپین مؤثر فقط افزایش آگاهی نیست. این طرحها باید به دقت سازمان یافته تا اطمینان حاصل شود که در مواجهه با چالش سلامتی که برای حل آن کمپین شده، مؤثر هستند.
به فراخور حال و موضوع انواع مختلفی از کمپینها یا پویشها وجود دارد که میتواند برای دستیابی به اهداف مختلف در سطوح مختلف نظام سلامت از آنها استفاده شود: کمپین رسانهای سنتی، کمپینهای موسمی، کمپین معرفی محصول، خدمت یا ...
سازماندهی پویشهای ارتباطات سلامت با لحاظ مدل اکولوژیکی نه تنها متغیرهای سلامت بیولوژیک و فیزیولوژیک، بلکه عوامل اجتماعی و فرهنگی را نیز در نظر میگیرد که تبعا بر سلامت در سطوح مختلف رفتار فردی، خانواده، جامعه و شبکههای اجتماعی؛ شرایط زندگی و کار و شرایط محلی، ملی و جهانی اثر میگذارد.
گستردگی یک کمپین نیز به گستره مشکلی که به آن پرداخته میشود، بستگی دارد. به عنوان مثال، کمپینهایی که به دنبال تغییر رفتار در مقیاس ملی هستند یا کمپینهایی که برای رسیدگی به یک مشکل بهداشت عمومی خاص یک استان یا شهرستان خاص کار میکنند.
قبل از هر چیز، رهبران کمپین باید تعیین کنند که آیا شواهد کافی وجود دارد که نشان دهد یک مشکل سلامتی به طور قطعی در یک جمعیت خاص وجود دارد یا خیر؟ اگر چنین است، باید تعیین شود که آیا مداخلات در گذشته انجام شده یا خیر و اگر چنین است، آیا آنها موفق بودهاند یا خیر. علاوه بر این، باید مشخص شود که آیا این راهبردها میتوانند در مداخله فعلی بهبود یابند یا تطبیق داده شوند.
در کشور ما تجارب هر از گاهی موفقی در پویشهای ملی سلامت وجود داشته که میتواند برای حل معضلات یا کاهش مشکلات سلامت عمومی و بهبود وضعیت موجود به کار گرفته شود، رویدادهای موفق و موثر بزرگی مانند بسیج ملی ریشه کنی فلج اطفال، پویش ترویج شیر مادر، واکسیناسیون عمومی برنامه جامع کشوری، ترویج استفاده از نمک ید دار، واکسیناسیون سرخک، طرح محله محور مقابله با کرونا (طرح شهید سلیمانی)، کمپین ملی غربالگری فشار خون بالا و...، از این نمونههاست که به خوبی ظرفیتهای اجتماعی و فرهنگی موجود برای طرح ریزی و اجرای پویشهای گسترده سلامت محور را نشان میدهد.
متاسفانه غلبه نگاه درمان محور یا روزمرگی، جامعه و نظام سلامت را از برکات چنین پویشهایی محروم میکند.
امروز و فردا در کنار بیماریهای واگیر، بیماریهای غیرواگیر (NCDs)، از جمله بیماریهای قلبی، سکتههای مغزی، سرطان، دیابت و بیماریهای مزمن ریوی، مجموعاً مسئول ۷۴ درصد از کل مرگها در سراسر جهان هستند.
بیماریهای قلبی عروقی بیشترین مرگ و میرهای ناشی از بیماریهای غیرواگیر را تشکیل میدهند، پس از آن سرطانها، بیماریهای مزمن تنفسی و دیابت (و مرگهای ناشی از بیماری کلیوی ناشی از دیابت) قرار دارند.
عوامل خطر اصلی در ایجاد بیماریهای غیرواگیر شامل رژیمهای غذایی ناسالم، کم تحرکی، مصرف دخانیات و سوء مصرف الکل است. از این رو، بسیاری از این بیماریها تا حد زیادی قابل پیشگیری هستند.
بیماریهای غیرواگیر عامل بیش از دو سوم (71 درصد) از کل مرگ و میرهای سالانه است و یکی از علل اصلی بیماریهای قابل پیشگیری و ناتوانیهای مرتبط با آنها است.
از سوی دیگر عوامل خطر متداول و قابل تعدیل، زمینه ساز این بیماریهای غیرواگیر هستند، از آن جمله مصرف دخانیات، مصرف الکل، رژیم غذایی ناسالم، فعالیت بدنی ناکافی، اضافه وزن/ چاقی، افزایش فشار خون، افزایش قند خون و افزایش کلسترول را میتوان برشمرد.
رژیمهای غذایی ناسالم و سوء تغذیه ناشی از آن، محرکهای اصلی بیماری های غیرواگیر (NCD) در سراسر جهان هستند. افرادی که اضافه وزن یا چاقی دارند، در مقایسه با افراد با وزن سالم در معرض خطر ابتلا به بسیاری از بیماریها و شرایط سلامتی جدی هستند. این موارد عبارتند از:
فشار خون بالا
دیابت نوع 2
بیماری عروق کرونر قلب
سکته مغزی
بیماریهای کبد و کیسه صفرا
استئوآرتریت
آپنه خواب و مشکلات تنفسی
بسیاری از سرطانها
کیفیت پایین زندگی
بیماریهای روانی مانند افسردگی بالینی، اضطراب و سایر اختلالات روانی
درد جسمانی و مشکل در عملکرد فیزیکی
چاقی تنها معضل سلامتی امروز ایران و جهان نیست، قطعا در کنار آن سایر ابعاد سبک زندگی و به ویژه موضوع داغ این روزها یعنی آلودگی هوا و... به شدت بر سلامتی موثرند، اما شاید اراده سیاسی برای تغییر و اصلاح وضعیت هرکدام از آنها نقش موثرتری داشته باشد تا مقابله با افزایش وزن، به عبارتی راه اندازی پویش همگانی موفق در این مسیر دست یافتنیتر به نظر میرسد.
بر اساس مطالعه فدراسیون جهانی چاقی و RTI بین المللی، شیوع اضافه وزن و چاقی تا سال 2060 بیش از 3.3 درصد از تولید ناخالص داخلی برای اقتصاد جهانی هزینه خواهد داشت.
هزینههای بهره وری سالانه در سراسر ایالات متحده فقط برای غیبتهای مرتبط با چاقی و پیامدهای ناشی از آن بین 3.38 تا 6.38 میلیارد دلار برآورد شده است. در ایران احتمالا این عدد از 30 هزار میلیارد تومان در سال فراتر میرود.
چاقی با کاهش بهرهوری و امید به زندگی و افزایش هزینههای ناتوانی و مراقبتهای بهداشتی، تأثیر عمدهای بر اقتصاد ملی دارد.
در حال حاضر 236 بیماری وجود دارد که با چاقی مرتبط هستند. دادههای اخیر نشان میدهد که هزینههای مراقبتهای پزشکی ناشی از چاقی در ایالات متحده تقریباً فراتر از 150 میلیارد دلار در سال است.
اثرات چاقی هزینهها را در هر دسته از مراقبتها اعم از سرپایی، بستری و بازتوانی افزایش میدهد.
چاقی و اضافه وزن که زمانی به عنوان یک مشکل جوامع ثروتمند در نظر گرفته میشد، در سرتاسر جهان در حال افزایش است. به گونهای که حدود 44 درصد از مردم در سراسر جهان با اضافه وزن یا چاقی دست و پنجه نرم میکنند. شاید برای برخی تعجب آور باشد، طبق آخرین تحقیقات، 70 درصد از کسانی که با مشکلات اضافه وزن مواجه هستند در کشورهای با درآمد کم و متوسط زندگی میکنند.
سازمان WHO میگوید که بحران جهانی چاقی ناشی از افزایش مصرف غذاهای پرکالری و چرب و کمبود ورزش و ناشی از تغییر سبک زندگی است، برای مثال، ماهیت بیتحرکی بسیاری از مشاغل، تغییر شیوههای حمل و نقل و افزایش شهرنشینی از آن جمله است.
بزرگترین مطالعه تاکنون در مورد روندهای جهانی شاخص توده بدنی نشان میدهد که سوء تغذیه ناشی از پرخوری جهانی به مشکلی بزرگتر از گرسنگی در جهان تبدیل شده است و تعداد افراد چاق بیشتر از افراد دارای کمبود وزنی است. تحقیقات نشان از آن دارند که وضعیت در این مورد بدتر خواهد شد.
میدانیم عوامل مختلف میتوانند در افزایش وزن نقش داشته باشند، الگوهای تغذیه، سطح فعالیت بدنی و حتی روال خواب. عوامل اجتماعی تعیین کننده سلامت (SDH)، ژنتیک و حتی مصرف برخی داروها نیز نقش دارند.
مهمترین راهکارهای پیشگیری از چاقی اما رفتارهای غذایی سالم، فعالیت بدنی منظم و کاهش فعالیتهای کم تحرک (مانند تماشای تلویزیون و نوارهای ویدیویی و انجام بازیهای رایانهای) و به عبارتی اصلاح سبک زندگی است.
مدتهاست کمپینهای پیشگیری از چاقی توسط سازمان بهداشت جهانی (WHO) و نهادهای پیشرو بهداشت عمومی حمایت میشود. WHO توصیه میکند که کشورها کمپینهای رسانههای جمعی را در مورد رژیمهای غذایی سالم برای کاهش مصرف چربیها، قندها و نمک و ترویج مصرف میوه و سبزیجات اجرا کنند.
در سال 2022 روز جهانی چاقی با این پیام که «همه باید اقدام کنند» همراه بود، کمپین سلامت عمومی نیز تلاشی است برای متقاعد کردن یک جامعه برای انجام رفتارهایی که سلامت را بهبود بخشد یا از رفتارهای ناسالم خودداری شود.
در بریتانیا پویش تغییر برای زندگی با هشتگ
Change4Life تلاش دارد به خانوادهها کمک کند تا با تغذیه بهتر و تحرک بیشتر زندگی سالمتری داشته باشند، چنانکه Change4Life اکنون یک برند قابل اعتماد و شناخته شده است و 97 درصد از مادران دارای فرزندان 5 تا 11 ساله از آن آگاهی دارند و آن را با تغذیه سالم مرتبط میدانند.
در حالی که تعداد زیادی از کودکان و نوجوانان ما اضافه وزن دارند یا چاق هستند، آخرین نظرسنجی ملی رژیم غذایی و تغذیه نشان میدهد که به دنبال کمپین فوق در بریتانیا، مصرف قند کودکان از سن چهار تا ده سالگی از سال 2013 به طور پیوسته در حال کاهش است.
کمپین Change4Life از سال 2009 به عنوان بخشی از یک آرمان ملی با هدف وزن سالم، زندگی سالم (2008) توسط دولت بریتانیا راه اندازی شد و در سال 2021، تحت نام تجاری Better Health قرار گرفت. این کمپین به 99 درصد از گروههای هدف رسیده است. 413466 خانواده فقط در همان 12 ماه اول به Change4Life پیوستند.
این کمپین یک برنامه بازاریابی اجتماعی شاخص حوزه سلامت عمومی انگلستان است که با هدف مقابله با چاقی و تشویق خانوادههای دارای کودکان ۵ تا ۱۱ ساله به تغذیه خوب و حرکت بیشتر انجام میشود و دولت بریتانیا سال گذشته 5.2 میلیون پوند را برای کمپین تغذیه سالم Change4Life هزینه کرده است. NHS حدود 38 میلیون پوند در سال برای جراحی کاهش وزن در انگلیس هزینه میکند، اگرچه جراحی میتواند در طولانی مدت باعث صرفه جویی در هزینههای مراقبتی شود، اما برآورد میشود که درمان بیماریهای مربوط به چاقی سالانه 5.1 میلیارد پوند برای NHS هزینه دارد.
چنین است که کنترل چاقی به یکی از بالاترین اولویتها برای بهداشت عمومی در کشورهای توسعه یافته تبدیل شده است. در غیاب رویکردهای پرخطر ایمن، مؤثر و فراگیر و در دسترس (مانند داروها و جراحی)، توجه به رویکردهای جامعه محور و کمپینهای بازاریابی اجتماعی به عنوان مناسبترین شکل مداخله قلمداد میشود. با این حال ملاحظاتی برای چنین مداخلاتی وجود دارد.
مداخلات مبتنی بر جامعه و کمپینهای بازاریابی اجتماعی که به طور خاص چاقی را هدف قرار میدهند، مزایای قابل توجه یا پایداری چندانی نشان نمیدهند، از آن مهمتر، نگرانیهایی است که در مورد اثرات منفی بالقوه ایجاد شده توسط تمرکز این مداخلات بر شکل و اندازه بدن با هدف قرار دادن چاقی مطرح شده است.
استراتژی مناسب، اعمال سیاستهای بالادستی و تغییرات قانونی برای تغییر محیطهایی که در آن زندگی میکنیم با ارائه انگیزه برای تغذیه سالم و افزایش سطح فعالیت بدنی است. همچنین برای بهبود درمانهای موجود برای افراد چاق، کماکان تحقیقات بیشتر لازم است.
برنامههای مبتنی بر جامعه، کمپینهای بازاریابی اجتماعی و رسانههای مرتبط با تمرکز بر نامطلوب بودن چاقی، همزملن پتانسیل آسیبرسانی هم دارند و مداخلهها باید شامل تصویب سیاستهای بالادستی و تغییرات قانونی برای ایجاد انگیزه برای تغذیه سالم و افزایش فعالیت بدنی باشد. چنین تحولی باید با توانمندسازی و ارتقای انگیزه و ارائه مشوقها به صنایع غذایی همراه باشد. ترویج الگوها و عادات غذایی سالمتر، همراه با افزایش سطح فعالیت بدنی، راهبردهای اساسی است که باید در هر پویشی در این رابطه مدنظر قرار گیرد.
پایان پیام/