یادداشت برای ایران پزشک:
نویسنده:
مهدی زنگنه بایگی
به گزارش ایران پزشک، چند روز پیش با خودرو شخصی در خیابان حافظ بودم. مسیر پل حافظ ترافیک سنگینی داشت و انبوهی از خودروهای ریز و درشت پشت سر هم صف کشیده بودند و هر چند دقیقهای، چند متری جلو میرفتند. از آن ترافیکهای همیشگی که هر کسی پشت فرمان با خودش زمزمهای میکند و دندان بر هم میفشرد. نه راه رفت داری و نه برگشت. فقط باید ماشین جلویی را ببینی و دو ماشین در دو طرف.
در این شرایط یک اتفاق جالب در حاشیه پل رخ داده بود که حتی آنهایی که حواسشان پرت بود نیز متوجه آن میشدند. قطاری از موتورسیکلتها که پشت سر هم از حاشیه سمت راست پل به سرعت رد میشدند. نکته جالب این بود که تمام خودروها یک فاصله یک متری از نردههای پل باقی گذاشته بودند و همین مسیر کم عرض باعث شده بود که راه همواری برای عبور موتورها باز شود. از آینه که عقب را میدیدی، انبوهی از موتورسیکلتها را میدیدید که با فاصله چند سانتیمتری از هم در حال نزدیک شدن به تو بودند و با سرعتی عجیب از کنارت رد میشدند و ثانیهای بعد، موتوری دیگر. ناخودآگاه یاد خط عبور مورچههایی افتادم که در یک مسیر مستقیم پشت سر هم راه میروند. البته نه اندازه این موتورها به مورچه شباهت داشت و نه از آن مهمتر، سرعتشان. ولی تا چشم کار میکرد، میآمدند و میرسیدند و رد میشدند. از تک نفره گرفته تا به قول خودشان دو ترکه و سه ترکه. از مرد گرفته تا زن و حتی کودک در پشت سر راننده. اغلب آنها یا کلاه ایمنی نداشتند و یا در بهترین حالت آن را به دسته موتور آویزان کرده بودند.
پدیدهای به نام موتورسیکلت در شهر تهران، بخشی از سیستم حمل و نقل است. زیاد، پر صدا، پرسرعت و بی مهابا. کافی است به اندازه دو سه متر جا باز شود تا یکی دیگر سر برسد. چراغ قرمز و پیاده رو و وسط چهار راه هیچکدام مانعی برای آنها نیست چه بسا انگار خیابانهای اصلی مکان عبور آنها نیست.
به همین اندازه که تعدادشان و نحوه ترددشان زیاد و عجیب و غریب است، میزان دردسرشان هم زیاد. نه عابرین خیال راحتی برای راه رفتن در پیاده روها دارند و نه خودروها امکان تردد عادی در مسیرهای مربوط به خودشان و از همه بدتر، تردد در مسیرهای خط ویژه از هر دو طرف. اینکه چه حجمی از سوانح و تصادفات در شهر تهران و سایر کلان شهرها مربوط به موتورسیکلتهاست نیازی به فکر کردن ندارد. از سرنشین گذشته، تعداد زیادی از آنها، جعبه فلزی بزرگی در پشتشان دارند برای حمل بار، از اسنپ موتوری گرفته تا پیک و موارد دیگر. همه میدانیم که اغلب سرقتهای گوشی و کیف در پیاده روها هم از همین موضوع سرچشمه میگیرد.
این روزها که کمپین نه به تصادفات مطرح شده و در این زمان خاص که نزدیک به تعطیلات نوروز است، بسیار قابل توجه و به موقع به نظر میرسد، بهتر است که به پدیده موتورسیکلتها در شهرهای بزرگ نیز نگاه ویژهای شود. معمولا همه حواسها به جادهها و تصادفات منجر به مرگ و سانحه معطوف میشود، در حالی که قصه موتورسیکلتها علاوه بر موارد فوق، باعث و بانی بسیاری از تنشهای روحی و روانی در سطح شهر ها نیز میشوند. سلامت جسم به جای خود، سلامت روح و روان از آن نیز بالاتر و فراگیرتر است. اینکه راه حل این موضوع چیست، خود قصه دیگری است که بماند برای بعد.
پایان پیام/